diary

ساخت وبلاگ
همش صدای ایتوکو اوهارای سریال میخک میاد تو ذهنم که میگفت "من فکر میکنم هر کسی تو زندگیش یه چرخ داره و من چرخ زندگیم رو پیدا کردم. چرخ زندگی من ، چرخ خیاطیه " !خب ایتوکو بعدها یه طراح مد موفق شد تو ژاپن ....منم احساس میکنم که هنوز چرخ زندگیم رو پیدا نکردم! با اینکه ترم اخرم و مشخصه قراره بعدش طرحم رو شروع کنم ، با اینکه مدرک ttc رو گرفتم و میدونم میتونم ازش اکادمیک‌تر استفاده کنم ، با اینکه دارم یادگیری زبان سوم رو شروع میکنم، برای RN برنامه میریزم و کلی هدف دیگه اما با وجود همه‌ی این ها احساس میکنم روحم ارضا نمیشه ! مگر اینکه اون چرخ زندگیم رو پیدا کنم...شاید هم مشکل از جای دیگه آب میخوره . اینکه همیشه همه‌ی این راه هایی که رفتم رو ، راه ها و اهداف فرعی تلقی کردم و به روحم اجازه پذیرش اون ها رو ندادم ... diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 13:27

یه کتاب جدید خریدم به اسم "اسب رقصان" از یکی از نویسنده های مورد علاقم :"جوجو مویِز"درواقع اگه بخوام خوندنش رو شروع کنم، میشه چهارمین کتاب این ماه! طبق چالشی که برای خودم درست کرده بودم، هر هفته یک کتاب.البته قرار بود بجای "اسب رقصان" ، کتاب "کار عمیق" رو که خیلی وقته ناتمام توی قفسه کتابخونه رهاش کردم، بخونم. راستش هنوز هم تردید دارم اسب رقصان رو این ماه شروع کنم یا حتی برم سراغ "کار عمیق"؛ چون برای خوندن کار عمیق و انجام دادن تمرین‌هاش احتیاج به یه ذهن منسجم و یه برنامه سبک‌تر دارم که هم اکنون در دسترس نیست.احتمالا در عوض این دوتا یه کتاب صوتی رو بعنوان چهارمین کتاب و حسن ختام برنامه این ماه بخونم :)حقیقتا یجورایی هم دلم نمیاد اسب رقصان رو شروع کنم و درنهایت هم به اخرش برسم.دلم میخواد حالا حالا از دیدنش توی کتابخونم و لیست کتابای نخوندم، لذت ببرم...مثل گربه‌‌ای که از بازی کردن با موشی که قراره شکارش بشه، لذت میبره ! diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 61 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 13:27

دون میگوئل روئیز در میثاق دوم از کتاب "چهار میثاق" میگه هیچ چیز را به خود نگیرید . بطور خلاصه، میگه که اگه بقیه هر حرفی زدند، شما اصلا اون رو به خودتون نگیرید. مثلا، یکی تو خیابون برمیگرده بهت میگه " احمق" ! تو نباید به خودت بگیری و حتی سعی کنی جوابش رو بدی. اون داره زهری رو برای تو میفرسته و اگه تو اجازه ندی که اون زهر به وجودت رخنه کنه، زهر به خود فرستنده برمیگرده و بیشتر آزارش میده... یجورایی همون مَثَل معروف خودمون : جواب ابلهان خاموشیست.درسته که این حرفاش قشنگ و منطقی به‌نظر میاد اما در عمل، واقعا صبر و اراده والایی رو میطلبه که تو به این درجه برسی که حرف‌های زهرآگین یک شخص رو در مورد خودت بشنوی، به خودت نگیری و انگار که هیچی نشده خیلی ریلکس به کار و زندگی خودت ادامه بدی.بنظرم، درست یا غلط، گاهی لازمه بعضی از این پخش‌کننده‌های زهر رو سر جای خودشون نشوند! چرا که عده ای از اونها، پا رو از ابله بودن فراتر گذاشتند و نه تنها متوجه معنای سکوت تو نمیشن، بلکه بدتر سواستفاده میکنند و زهرهای کاری‌تری رو به سمتت پرتاب میکنند. اینجا دیگه عکس‌العمل نشون ندادن، میشه خیانت به خودت! و درد ناشی از این خیانت تو رو از درون میخوره و طوری تو بند بند وجودت رسوخ میکنه که ممکنه تو رو به بمبی تبدیل کنه که یه تلنگر برای انفجارش کافیه! diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 13:27

داریم کم کم به پایان سال نزدیک میشیم و امسال برخلاف سال‌های گذشته، شوق و ذوق آنچنانی برای اماده شدن برای سال جدید رو ندارم! بیشتر استرس کارهای ناتمومی رو دارم که باید پروندشون رو تا پایان سال ببندم.اصلا چرا اینجوریه؟ مگه قراره تو سال جدید بمیریم که انقدر عجله داریم همه کارها رو تا اخر سال تموم کنیم؟دو تا مستر کلاس آنلاین ثبتنام کردم، ویدئوهاشون فقط دانلود کردم و اصلا فرصت دیدنشون رو پیدا نکردم... .هنوز کامل خوب نشدم و تازه مجبور شدم دوباره برم پیش دکتر و با کلی دارو برگردم خونه ... .تازه بدتر از همه، میون افکارم گم شدم و انگار دارن نقشه میکشن که من رو ببلعند! ذهنم شلوغه و پره از کارهای کرده و نکرده، راه درازی که طی کرده، شکست و موفقیت هایی که تجربه کرده... و درنهایت به هزارتویی تبدیل شده که بیرون اومدن ازش انرژی زیادی رو داره ازم میگیره.این اهنگ the loneliest از maneskin بدجور منو جذب کرده:" You'll be the saddest part of meA part of me that will never be mine "فکرش رو بکن! بخشی از وجودت باشه و هیچوقت مال تو نباشه!دلم نمیخواد این فصل های سرد تموم شن! حالا حالا ها دلم بارون و برف میخواد...دلم دیدن بخار حرف زدنا رو تو هوای سرد میخواد...دارم سعی میکنم قایقم رو خودم بسازم و دیگه چشمم دنبال قایق سهراب نباشه! اخه دسترنج خود ادم یه چیز دیگست :))یاد شعر بارون میاد جر جر شاملو افتادم :" تو این هوای گریونشرشر لوس بارونکه شب سحر نمیشهچیزی به صب نموندهغصه نخور دیوونهکی دیده شب بمونه؟ " diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:00

یکی از همکلاسی‌هامون رو از دست دادیم ...

من هنوز باورم نمیشه که اون همه امید و ارزو الان زیر خروارها خاک دفن شده باشه !

هنوز باورم نمیشه اونی که همیشه سعی میکرد لباس‌های قشنگ بپوشه و خوشتیپ بگرده، الان تنها لباسش یه تیکه پارچه‌ی سفیده...

خنده‌ها، لبخندها و چشمای پر از امیدی که دیگه نیست !

خیلی غم‌انگیز و ناراحت کننده‌است... وقتی خبرش رو شنیدم انگار یه سطل آب یخ رو سرم خالی شد.

diary...

ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:00

خیلی از زندگی و دل های هم غافل شدیم !طوری شده که حتی طرف مشکلش رو نمیتونه به نزدیک ترین دوستاش بگه ... حالا یا چون غرورش براش مهمه و نمیخواد شکسته بشه یا اونقدر سرخورده شده که میدونه اگه بگه هم بدتر دورش خلوت میشه !تو این عصر ارتباطات، احساس میکنم ماها از هر زمانی تنهاتریم! تو سوشال مدیا با کلی ادم دوره شدیم ولی خودمونم میدونیم تعداد اون ادم هایی که واقعا بتونیم روشون حساب کنیم انگشت شماره و گاها صفر!کاش مهربون تر باشیم باهم. خوبی‌ها رو دلی انجام بدیم نه واسه شوآف! طوری رفتار کنیم که طرف بتونه موقع سختیاش رومون حساب باز کنه ...کاش میدونستم با چه درد و رنجی داری دست و پنجه نرم میکنی. دلم آتیش میگیره وقتی به این فکر میکنم به نقطه ای رسیدی که همه درها رو به روت بسته شده دیدی ! diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:00